رفتيم تو ماه اسفند
 
درباره وبلاگ


سفر غریبی داشتم توی اون چشم سیاهت، سفری که برنگشتم گم شدم توی نگاهت، یه دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود، چشم تو مثل یه سایه همه جا همسفرم بود، تو شدی خون تو رگهام، من دیگه خودم نبودم، برای نفس کشیدن دیگه محتاج تو بودم ................................ این وبلاگ برای و فدای تمامی کسانی است که از روزگار نامروت زخم خورده اند و روزگارشان بر خلاف آرزوهایشان گذشته است.
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:






روزگارم بر خلاف آرزوهایم گذشت
خسته در حبس زمینم، ماه من یادم کن




غصه نخور مسافر... اينجا ما هم غريبيم
از ديدن نور ماه... يه عمره بي نصيبيم
فرقي نداره بي تو... بهار مون با پاييز
نمي بيني كه شعرام... همه شدن غم انگيز
غصه نخور مسافر... اونجا هوا كه بد نيست
اينجا ولي آسمون... باريدنم بلد نيست
غصه نخور مسافر... فداي قلب تنگت
فداي برق ناز...اون چشماي قشنگت
غصه نخور مسافر... تلخه هواي دوري
من كه خودم مي دونم... كه تو چقدر صبوري
غصه نخور مسافر... بازم مي آي به زودي
ما رو بگو چه كرديم... از وقتي تو نبودي
غصه نخور مسافر... غصه اثر نداره
از دل تو مي دونم... هيچ كس خبر نداره
غصه نخور مسافر... رفتيم تو ماه اسفند
بهار تو بر مي گردي... چيزي نمنونده بخند





چهار شنبه 4 اسفند 1389برچسب:, :: 2:17 ::  نويسنده : مصطفی